داستان های کوتاه

داستان های جالب و خواندنی
جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

داستان کوتاه بهترین شمشیر زن کیست

جنگجویی از استادش پرسید: بهترین شمشیرزنکیست؟ 
استادش پاسخ داد: به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن. 

Mohammad ◇
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۰۳:۵۴ ب.ظ

داستان کوتاه بازرگان و انوشیروان

بازرگانى در زمان انوشیروان مى زیست و مالى فراوان گرد آورد. پس از سال ها، او که در مملکت نوشیروان غریب بود، تصمیم به بازگشت به دیار خویش گرفت، ولى بدخواهان، نزد پادشاه بدگویى کردند که فلان بازرگان، از برکت تو و سرزمین تو، چنین مال و منال به هم رسانده است و اگر او برود، دیگر بازرگانان هم روش او را در پیش مى گیرند و اندک اندک رونق دیار تو، هیچ مى شود.

Mohammad ◇
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۸ ق.ظ

داستان کوتاه برادر

پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود. شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می کرد.

Mohammad ◇
پنجشنبه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۰۰ ق.ظ

داستان کوتاه این نیز بگذرد

بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او می‌گوید: فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن. 
دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.

Mohammad ◇
چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ب.ظ

داستان کوتاه درس بزرگ

روزی پدر و پسری بالای تپه ی خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا می کردند با هم صحبت می کردند. 

Mohammad ◇
چهارشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۹، ۰۵:۵۰ ب.ظ

ابو مسلم خراسانی

شاگرد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است.

Mohammad ◇
طبقه بندی موضوعی
امیدوارم از داستان ها خوشتون اومده باشه
پیوندها